بِشــــــمار ...
- ۰ نظر
- ۰۹ آذر ۹۳ ، ۲۱:۰۳
یه سری تقریبا جوون یه چیزی توی دل هم کاشتند با هم قرار گذاشتند ، اون یه سری جوون یه چیزایی یادشون رفت ، شد اون چیزی که شد
إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ
أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ (17)
ما آنها را آزمودیم، همان گونه که «صاحبان باغ» را آزمایش کردیم، هنگامى که سوگند یاد کردند که میوههاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچینند. (17)
و هیچ از آن استثنا نکنند؛ (18)
اما عذابى فراگیر (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد در حالى که همه در خواب بودند، (19)
...
قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ (29)
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَلَاوَمُونَ (30)
قَالُوا یَا وَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا طَاغِینَ (31)
عَسَى رَبُّنَا أَن یُبْدِلَنَا خَیْرًا مِّنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ(32)
سوره قلم
یه روزی هم یه سری جوون باز هم یادشون رفت که کی قراره چی کار کنه؟؟!! ینی ناامید شدن از همون کسی که نباید ناامید می شدند
بسم الله الرحمن الرحیم
خواهرم سلام
بعد از مدتها انتظار به آرزوی دیرینه خودم یعنی همان مرگ در راه خدا رسیدم ولی چه زیباست ! چه عشقی دارد ! "
بعد اینجای نامه رو یه جور دیگه می خونه ؛
شاید هم دوبار می خونه این قسمت قبل رو بعد بارونیِ بارونیِ ادامه می ده ؛
"بعد از این مقدمه شفاعت تک تکتان را بر گردنم می گیرم .
از طرف این بنده حقیر پدر و مادر و شاهین را ببوس .
خداوند شهادت بنده را قبول کند . برای آمرزش گناهان بنده شدیدا دعا کنید .
برادر شما اسماعیل شیرازی
اردو گاه کرخه 8 / 11 / 65 "
"بعد از آنکه خداى سبحان اعراض مشرکین از معجزه قرآن، و پیشنهادشان را در باره معجزه دیگرى که عبارت بود از آمدن ملائکه بیان کرد، و همچنین جواب از آن را که ممتنع و مستلزم نابودى ایشان است بداد،اینک در این آیات تعدادى از آیات و معجزات زمین و آسمان را که بر توحید دلالت مىکند بر مىشمارد، تا اگر عقل داشته باشند عبرت بگیرند و حجت بر مجرمین تمام شود. و در این آیات از معارف حقیقى و اسرار الهى مطالب بلند و دقائق بسیارى گنجانده شده است.
" وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرِینَ ... شِهابٌ مُبِینٌ".
..."[1]
ادامه دارد آیات تا این آیه
" وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ"
روی عن الصادق (ع) قال:
«وَ
اللَّهِ مَا أَحَبَّ اللَّهَ مَنْ أَحَبَّ الدُّنْیَا وَ وَالَى غَیْرَنَا
وَ مَنْ عَرَفَ حَقَّنَا وَ أَحَبَّنَا فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ تَبَارَکَ
وَ تَعَالَی».[1]
امام صادق (ع) فرمودند: به خداوند سوگند کسی که دنیا و
غیر ما اهل بیت را دوست بدارد (غیر ما را به امامت برگزیند)، خداوند را
دوست ندارد و هر کس حقّ ما را بشناسد و ما را دوست بدارد، پس به راستی که
خداوند تبارک و تعالی را دوست داشته است.
- نکته اول: امام صادق(علیه السلام) میخواهند بفرمایند که این را بدانید که هیچگاه این دو دلبستگی با هم جمع نمیشود. یعنی دلبستگی به دنیا با دلبستگی به خدا با هم جمع نمیشود. حضرت در ابتدا سوگند هم یاد میکند؛ ایشان میفرماید: «وَ اللَّهِ مَا أَحَبَّ اللَّهَ مَنْ أَحَبَّ الدُّنْیَا»؛
- امام صادق (علیه السلام) یک راهکار یاد داده است. میفرماید اوّل برو حقّ ما را شناسایی کن. وقتی شناسایی کردی، خودبهخود ما را دوست میداری. مکرّر از من سؤال کردهاند که چه کنیم تا نسبت به اهل بیت(علیهمالسلام) محبّت پیدا کنیم؟ جواب این است که اگر واقعاً بروید و حقّ آنها را شناسایی کنید، فضایل اهل بیت(علیهمالسلام) را بشناسید، خواهناخواه به آنها محبّت پیدا میکنید. بنابر این، دلبستگی به اولیای خدا، موجب دلبستگی به خدا میشود.
[1]. الکافی، جلد8 ، صفحه129