قاصــد ک

اینجا معمولا می نویسند که الان شما کجا هستید و مثلا نویسنده از نوشتن وبلاگ چه منظوری دارد
فعلا یه سری عمدتا دست نوشته پراکنده که نویسنده منظور های خودش رو (البته اگه داشته باشه) لابه لای مطالبش می گوید !!

آخرین مطالب

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انزال» ثبت شده است

عنوان ندارد

سه شنبه, ۲ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۱۸ ق.ظ

استاد کلاس های 5شنبه صبح ها(آقای م ر خدا خیرت بده، دمت گرم ، شاید اگه اون صحبت ها را نمی کردی من توفیق پیدا نمی کردم بیام این دو تا کلاس رو) داشت در مورد بهشت این دنیایی حرف می زد از اینکه این دنیا یه جورایی ویترین آخرت هست ...

استاد کلاس های 5شنبه صبح ها تقریبا تک تک اعضای کلاس رو میشناسه ، وقتی دیر می کنی و به کلاس نمی رسی ، بعد سراغت رو می گیره ، بعضا داری رد که می شی میاد خیلی متواضعانه دستت رو می گیره ، می گه چرا نبودی سر کلاس ؟؟ 

استاد کلاس 5شنبه صبح ها در مورد اخوت بدون "غل" صحبت می کرد ،این آیه رو می خوندند  "وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِینَ"[ پ ن 1]   اگه اشتباه نکنم استاد می گفت غل چیزی هست بین دو چیز قرار می گیرد و مانع هست .(کاش این تیکه اش رو می نوشتم ...)

اِنَّ الْمُؤمِنَ لَیَسْکُنُ اِلَى الْمُؤْمِنِ کَما یَسْکُنُ الظَّمْآنِ اِلَى الْماءِ الْبارِدِ (کافى(ط-الاسلامیه)، ج 2، ص 247)

---------

لا به لای حرفهاتون هست که دنیا محل گذاره، این گذار نه فقط گذر زمانی بلکه گذار از یک چیزی به عمق و اصل یک چیز هم هست . 

نزد خود خداست خزائن هر چیزی که هست . فک می کنم معنای هجرت هم تو این فضا بیشتر قابل درک باشه . امیدت به همون وجود بی نهایتی هست که از یه جایی آوردت بردت یه جایی و از یه جایی آوردت اینجا که خودت فکر نمی کردی ، حالا همون خدا می تونه ببردت یه جای دیگه .

---------

این تواضع و قلب لطیف داشتن رو هم به تو یاد دادند . این گم نامی ، این دل بی حسد و بی کینه ، این دل بی صاف رو هم به تو یاد دادند.

زلالِ زلال ...

آقایون ضمیرِ غیرِ مقردِ مخاطبِ خاص این برداری بی غل رو هم نمی دونم کی به شماها یاد داده ؟؟



پ ن 1 : http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=18395&AyeID=1849&ltr2=3

  • محمدرضا

باغ سوخته ... دل آباد

شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۹ ب.ظ

یه سری تقریبا جوون یه چیزی توی دل هم کاشتند با هم قرار گذاشتند ، اون یه سری جوون یه چیزایی یادشون رفت ، شد اون چیزی که شد


إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ (17)

ما آنها را آزمودیم، همان گونه که «صاحبان باغ‏» را آزمایش کردیم، هنگامى که سوگند یاد کردند که میوه‏هاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچینند. (17)

و هیچ از آن استثنا نکنند؛ (18)

اما عذابى فراگیر (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد در حالى که همه در خواب بودند، (19)

...

قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ (29)

فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَلَاوَمُونَ (30)

قَالُوا یَا وَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا طَاغِینَ (31)

عَسَى رَبُّنَا أَن یُبْدِلَنَا خَیْرًا مِّنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ(32)

سوره قلم

یه روزی هم یه سری جوون باز هم یادشون رفت که کی قراره چی کار کنه؟؟!! ینی ناامید شدن از همون کسی که نباید ناامید می شدند


  • محمدرضا

ستاره

دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۰۰ ب.ظ
انگار که این خاطر شماست که نازل می شه . یعنی از همون بالایی که هست بر ذهن و دل
تصویر شما بالاسر استاد ،رو صورت همین تازه جوون که اتفاقا همسن شما هم هست ، رو دیوار ذهن کنار همون عکس شهدا عن قریب که یه لحظه تصویر شما بر گرده و اخم کنه یا همون لبخندی که روی لبتون هست رو دوباره ادامه بده ...

شهید اسماعیل(شهاب) شیرازی

تو همین وسط ها هم کسی شروع می کنه این نامه آخر شما رو که ظاهرا چند روز قبل از شهادت نوشتید رو مرور می کنه :
"

بسم الله الرحمن الرحیم

خواهرم سلام

بعد از مدتها انتظار به آرزوی دیرینه خودم یعنی همان مرگ در راه خدا رسیدم ولی چه زیباست ! چه عشقی دارد ! "


بعد اینجای نامه رو یه جور دیگه می خونه ؛

" زندگی در این دنیا برایم نه اهمیت دارد و نه لذت . بلکه شوق وصال به حق برایم معنی دارد و در راهش لذت ظا هر فریب دنیا را چه زیبا می توان زیر پا گذاشت ! "


شاید هم دوبار می خونه این قسمت قبل رو بعد بارونیِ بارونیِ ادامه می ده ؛
"بعد از این مقدمه شفاعت تک تکتان را بر گردنم می گیرم . از طرف این بنده حقیر پدر و مادر و شاهین را ببوس .

خداوند شهادت بنده را قبول کند . برای آمرزش گناهان بنده شدیدا دعا کنید .

برادر شما اسماعیل شیرازی

اردو گاه کرخه 8 / 11 / 65  "


چند روز قبل از رفتن تو اردوگاه کرخه شاید یه غروب بشینی بنویسی که من که به آرزوم رسیدم ، شفاعت شما خانواده ام رو هم بر گردن خودم می بینیم ...

#دوست داری چه طوری بمیری ؟
#شهید سماعیلی شیرازی
#انزال


  • محمدرضا

انزال - 1

دوشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۹ ب.ظ

"بعد از آنکه خداى سبحان اعراض مشرکین از معجزه قرآن، و پیشنهادشان را در باره معجزه دیگرى که عبارت بود از آمدن ملائکه بیان کرد، و همچنین جواب از آن را که ممتنع و مستلزم نابودى ایشان است بداد،اینک در این آیات تعدادى از آیات و معجزات زمین و آسمان را که بر توحید دلالت مى‏کند بر مى‏شمارد، تا اگر عقل داشته باشند عبرت بگیرند و حجت بر مجرمین تمام شود. و در این آیات از معارف حقیقى و اسرار الهى مطالب بلند و دقائق بسیارى گنجانده شده است. 

" وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرِینَ ... شِهابٌ مُبِینٌ".

..."[1]

ادامه دارد آیات تا این آیه
" وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ"

  • محمدرضا