قاصــد ک

اینجا معمولا می نویسند که الان شما کجا هستید و مثلا نویسنده از نوشتن وبلاگ چه منظوری دارد
فعلا یه سری عمدتا دست نوشته پراکنده که نویسنده منظور های خودش رو (البته اگه داشته باشه) لابه لای مطالبش می گوید !!

آخرین مطالب

بی بنیاد

جمعه, ۲ خرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۴۹ ب.ظ

آخرین امتحان یکی از نامربوط ترین آزمایشگاه های دانشکده، اونهم فاز تئوریش تموم شده ، تو یکی از اتاق های دانشکدتون داری عوارض امتحان رو پشت سر می زاری که ییهو یکی زنگ می زنه بدون نام و مشخصه دیگه می گه بیا یه جایی نزدیک نو بنیاد برا کارآموزی ... جا خوردن داره دیگه ، باید بری سر یه کار جدی تر!!

چی می گفتم ؟؟ آهان ، کارآموزی ، اره تو این شهر بزرگ هر چی می ری بازم یه جاهایی داره که نرفتی که کلا نوِ هستش ، مخصوصا که تو آخرین روز اردیبهشت بارون بیاد و کفشت رو توت ها کف خیابون سر بخوره ... خدا وکیلی نشنیده بودم مثلا بابابزرگ ها بگن :"پسرم ! موقع بارون حواست باشه رو توت ها راه نری ، خیلی سره ، با مخ می ری تو زمین" ... جوونیم و ... ، به هرحال ....

چی می گفتم آهان نو بنیاد ،بنای کم بنیاد حکما کم بنیاده. 

 کدوم خل و چلی با یه زنگ پا می شه می ره یه جایی که تا حالا نرفته ، طبقه چندم یه ساختمون مسکونی ، اداری ، تجاری (البته به نظر) . عین یه مشت لباس شسته شده که پهن کردن رو تنش و با اعتماد به نفس می ره و وارد یه واحد شیک می شه که ظاهرا یه شرکته. البته مشخصه یه مشت کامپیوتری اینجا زیست می کنن ، اگه کامپیوتری باشی می فهمی ، چه موجوداتی هستند!!


چی می گفتم ؟؟ اره جوونی ، حالا خیر سرت داری دانشجو سال چهارم  می شی .... چه فایده اینجا نشستی عین یه آدم خل و چلهِ  تازه "من او"ِ خونده ، قصهِ بی سر و ته می گی .


نوشته بی بنیاد هم یه چیزی بدتر از بنای کم بنیاد ؛ نه سر داره ، خیلی ... نه ته! 

کلا در به در ...


پ ن : همینجوری دیگه ، اسمش هم بی بنیاد

نظرات (۲)

اگه وقت داشتی و من هم وقت داشتم یه سری کلاس کوتاه مدت (در کل 100 ساعت هم نمیشه) بهت معرفی میکنم، هم به درد زندگیت میخوره و هم به درد آینده شغلیت.

خیلی خوبی.
پاسخ:
باشه ، پس ما منتظر وقت خالی شما می مونیم 
من باب آخری هم
خودتی :-)


  • همونی که می دونی
  • سلام
    اولا کلی اونجایی که بودی با نوبنیاد فاصله داشت ...
    ثانیا این طوری که تعریف می کنی آدم احساس می کنه چشمات رو هم بستند، طی مسیر هم سرت رو برده بودند پایین که یه وقت چیزی نبینی. بعد رفتی توی یه زیرزمین با چراغی که نوسان می کنه ...
    بعد همچین میگی خیس خالی بودی انگار 42 کیلومتر و نیم زیر بارون داشتی راه می رفتی!!!
    از این سر میدون رفتی اون سر میدون دیگه ...
    :)
    پاسخ:
    علیک سلام
    اولا همون جاهاس...
    ثانیا بماند برای بعد :-)
    در مورد خیس کردن و اینا هم کاری نداره ، یه دف قبل نماز موقع وضو بیا امتحان کنیم 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی